Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (4562 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Es ist immer etwas los! U اینجا همیشه خبری است!
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Was haben Sie hier zu suchen? U اینجا چه می خواهید؟ [آمده اید اینجا برای چه؟]
Pressebericht {m} U گزارش خبری
Aussagesatz {m} U جمله خبری [دستور زبان]
Medienbericht {m} U گزارش رسانه های خبری
nach Medienberichten U طبق گزارش رسانه های خبری
eine Presseerklärung abgeben U گفته بیانیه به آژانسهای خبری دادن
Medienberichten zufolge U طبق گزارش رسانه های خبری
hier <adv.> U اینجا
hier zu Lande <adv.> U در اینجا
hierzulande <adv.> U در اینجا
Gefällt es dir hier? U از اینجا خوشت می آد؟
Halten Sie hier. U اینجا بایستید.
bis zur Mauer hin. U [از اینجا] تا دیوار.
Ich kann es von hier sehen. U از اینجا میبینمش.
Von hier ab U از اینجا [به جلوتر]
immer <adv.> U همیشه
jederzeit <adv.> U همیشه
Er ist nicht da. U او [مرد] اینجا نیست.
Hinaus mit ihnen! U بروند بیرون [از اینجا] !
so weit U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
Hier erhältlich. U اینجا می توانید بگیرید.
Ich bin fremd hier. U من اینجا غریبه هستم.
Hier wohne ich. U اینجا من زندگی میکنم.
Bitte hier anstellen. U لطفا اینجا صف بگیرید.
Hier warten. U اینجا منتظر بشوید.
Nicht rauchen. U [اینجا] سیگار نکشید.
bis jetzt U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
Lass uns raus hier! U برویم از اینجا بیرون!
bis hierher U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
[jederzeit] verfügbar <adj.> U همیشه در دسترس
Ewig U برای همیشه
Ewigkeit {f} U برای همیشه
wie eh und je U مانند همیشه
Sind wir vollzählig? U همه کاملا اینجا هستند؟
Er hat sich Hals über Kopf auf den Weg hierher gemacht. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
Sind Sie auf Geschäftsreise? U کاری دارید اینجا؟ [تجارت]
Begriff hier eingeben! واژه را اینجا وارد کنید!
Wo ist das nächste Kasino? U نزدیکترین کازینو به اینجا کجاست؟
Darf ich hier sitzen? U اجازه دارم اینجا بنشینم؟
Ich fühle mich wie das fünfte Rad am Wagen. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
Du hast hier nichts zu suchen! U تو بیخود می کنی اینجا باشی !
Bitte hier warten. U لطفا اینجا صبر کنید.
Ich bin seit fünf Tagen hier. U من پنج روز که اینجا هستم.
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Klar so weit? U تا اینجا همه چیز را می فهمی ؟
Gibt es Parkplätze in der Nähe? U پارکینگ نزدیک به اینجا هست؟
Wie komme ich zur Autobahn? U چطور از اینجا به شاهراه بروم؟
Ich bin seit fünf Tagen hier. U پنج روزه که من اینجا هستم.
Ich muss hier aussteigen. U باید اینجا پیاده بشوم.
seine stets fröhliche Schwester {f} U خواهر همیشه خوشحال او
immer zu Hause hocken U همیشه در خانه ماندن
ungemein <adj.> U متفاوت و نه مثل همیشه
bemerkenswert <adj.> U متفاوت و نه مثل همیشه
Hier umsteigen nach Basel? U به بازل اینجا عوض کنم؟ [روزمره]
Es ist viel los. U اینجا فعالیتهای زیادی [گوناگونی] است.
So weit die Theorie. U تا اینجا راجع به این فرضیه بس است .
Bitte halten Sie für 10 Minuten hier. U لطفا ۱۰ دقیقه اینجا صبر کنید.
Hier riecht es nach alten Leuten. U اینجا بوی آدمای قدیمی رو میده.
Bitte halten Sie für einen Moment hier. U لطفا یک لحظه اینجا صبر کنید.
Da [hier] scheiden sich die Geister. U در اینجا افکار [نظریه ها] با هم فرق می کنند.
Spricht jemand hier Persisch? U کسی اینجا فارسی حرف میزند؟
Darf ich hier essen? U اجازه دارم اینجا غذا بخورم؟
Es ist nichts Besonderes los. U اینجا خبر [اتفاق] ویژه ای نیست.
Hasenfuß {m} U آدم ضعیف و همیشه مطیع
ewige Treue schwören U قول همیشه وفادار را دادن
nie um eine Antwort verlegen sein U همیشه حاضر جواب بودن
Jammerlappen {m} U آدم ضعیف و همیشه مطیع
immer ein Haar in der Suppe suchen U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
immer etwas [Akkusativ] zu bekritteln suchen U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
so ... wie eh und je <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
nur einser bekommen U همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
Feigling {m} U آدم ضعیف و همیشه مطیع
Nervenbündel {n} U آدم همیشه نگران و دلواپس
den Laden dichtmachen U در مغازه را برای همیشه بستن
Wir bleiben für alle Zeiten beste Freunde. U دوستهای صمیمی برای همیشه.
Hier entwerten. U بلیط [کارت پارکینگ] را اینجا باطل کنید.
Es hat mich niemand geschickt, ich bin aus eigenem Antrieb hier. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Der Kratzer [die Beule] war schon hier. U خراش [فرورفتگی در اثرضربه] از قبل اینجا بود.
Darf ich hier parken? U اجازه دارم [می توانم] اینجا پارک کنم؟
Quarktasche {f} U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
Stubenhocker {m} U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
'Ich bin spätestens um Mitternacht wieder da.' 'Versprochen?' 'Ja.' U من منتهی تا نیمه شب به اینجا بر میگردم. قول میدی؟ بله.
Er stand immer im Schatten seiner älteren Schwester. U او همیشه زیر نفوذ خواهر بزرگش بود.
[jederzeit] verfügbar <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
nervöses Hemd U آدم همیشه نگران و دلواپس [اصطلاح مجازی]
Wie lange darf ich hier parken? U برای چند مدت اجازه دارم اینجا پارک کنم؟
Nun, da wir vollzählig [versammelt] sind, können wir ja anfangen. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Der Chef, der den Laden hier schmeißt [schupft] . U این رییس که اینجا کارها را اداره می کند یا می چرخاند [در اتریش]
Bei uns gibt es so etwas nicht, sehr wohl aber in Deutschland. U ما همچه چیزهایی اینجا نداریم ولی در آلمان می کنند یا هست.
immer ein Haar in der Suppe finden U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
immer etwas zu nörgeln haben U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
Er will sich ständig beweisen. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
Der Erfolg hat viele Väter, der Misserfolg ist immer ein Waisenkind. U موفقیت چندین پدر دارد شکست همیشه یتیم است.
Er mault immer, dass wir zu viel Strom verbrauchen. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Die Kirschen in Nachbars Garten schmecken immer süßer. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
Egal was du sagst, er wird immer etwas auszusetzen haben [ etwas finden, um dagegen zu reden] . U فرقی نمی کند چه بگویی او [مرد] همیشه ایرادی برای گرفتن دارد.
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
Was geht denn hier ab? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
bisher <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر]
Einser-Schüler [-Student] {m} U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
bislang <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ] [ اصطلاح رسمی]
bis dato <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ] [ اصطلاح رسمی]
bis jetzt <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ]
bis heute <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ]
Recent search history Forum search
1این جا کار میکنم
4richtig geschrieben?:(Ich habe die Besuche aus der Heimat.)
1hergehen
1 بردن و آوردن را به آلمان چطوری میگن من که واقعا گیج شدم
1من باید چه زمانی اینجا باشم
1Die ldee
1Ich sehe fern
3من این جمله رو‌ تو کتاب خوندم: Die Kinder und ihre Begleiter fahren mit dem Bus# آرتیکل Begleiter هستش der و قسمت اول جمله به خاطر فعل fahren آکوزاتیو هستش، پس چرا ihre شده؟؟؟ مگه نباید ihern باشه؟
0همیشه در قلب من هستی
0چرا اینجا چیزی نوشته نشده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com